چرا پوتین خواهان "جنگِ ابدی" است؟
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۹۴۲۷۹
منبع: سیانان
تاریخ انتشار: ۳ اکتبر ۲۰۲۳
نویسنده: مارک گالِئوتی
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖
دربارۀ نویسنده: مارک گالِئوتی مدیر اجرایی و مشاور مایاکاینتلیجنس و استاد افتخاریِ کالج لندن است. او تألیفات زیادی در حوزۀ مطالعات تاریخ روسیه دارد و چندی پیش، کتاب "جنگ های پوتین: از چچن تا اوکراین" به قلم او منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- وقتی غربیها از تبدیلشدن درگیری در اوکراین به «جنگ ابدی» صحبت میکنند، این وضعیت را ناگوار میدانند، اما برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، چنین گفتوگوهایی احتمالاً هدفی استراتژیک محسوب میشود.
پوتین هفتۀ گذشته، ۳۰ سپتامبر را تعطیل رسمی اعلام کرد. این روز در تقویم، روز اتحاد مجددِ مناطق جدید با فدراسیون روسیه نامگذاری شده است. به مناسبت یکسالگیِ الحاق مناطقی از اوکراین یعنی دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپوریژیا به روسیه (هرچند بیشترشان در آن زمان در کنترل روسیه نبودهاند)، فرصتی برای پوتین فراهم شد تا یکی از وسواسهای سیاسیاش را محقق سازد و نبرد را مبارزهای "برای میهن، حاکمیت، ارزشهای معنوی، اتحاد و پیروزی" قلمداد کند.
از نظر او، جدال فعلی، مبارزه با اوکراین نیست، بلکه مبارزۀ جهانی با غرب است که در آن اوکراین نقش "میدان نبرد" را دارد و البته چندان مهم نیست که چنین نبردی تا چهحد خونین، رنجافزا و عیان باشد.
پوتین در سخنرانیِِ مربوط به رژۀ روز پیروزیِ امسال، روزی که به توفیقات طویل و مهیبِ سیاسی او اشاره دارد، زمخت و صریح سخن گفت و اعلام کرد:" جنگی واقعی علیه میهن ما آغاز شده است."
پوتین در اظهاراتش از شبح "جنگ کبیر میهنی" صحبت به میان آورد [روسها در منابع رسمیِ شوروی سابق و منابع فدراسیون روسیه از این عنوان بهجای جنگجهانیدوم استفاده میکنند] و هشدار داد که «تمدن بار دیگر به نقطۀ عطف تعیینکنندهای رسیده است» و «نخبگانِ جهانمحور غربی» مصمم به «ویرانی و نابودسازی» روسیه هستند.
این گفتار میتواند حقهای آخرالزمانی برای درکِ شکست نسبیِ «عملیات ویژۀ نظامی» او در اوکراین باشد، چراکه عملیات شتابان نظامی که قرار بود به تحمیل رژیمی دستنشانده بینجامد، به نزاعی خونین و جنگی تمامعیار مبدل گشت و ارتش روسیه را به ورطۀ نابودی کشاند.
بااینحال داستان فراتر از اینها است. هنگامیکه پوتین از این جنگ بهمثابۀ یکی از "نبردهای سرنوشتساز برای سرزمین مادری" صحبت میکند، آنسانکه در رژۀ روز پیروزی امسال مطرح شده است، گویی از صمیم قلب و بر مبنای اعتقادات نوینِ سیاسیِ خود سخن میگوید.
او نه چشمانداز روشنی از آینده ارائه میکند و نه حتی امیدی واقعی و درخور دارد. سخنان حاکم روسیه حاوی این پیام جدی است که "ملت روسیه اسیرِ مبارزهای وجودی و بیپایان با غربِ متخاصم گشته است".
جنگ چشمانداز تلخی دارد اما به نظر میرسد از منظر پوتین دارای فضایل روشنی است.
جنگ برای روسیه فاجعه است. منابع دولتیِ ایالات متحده میگویند روسیه ممکن است متحملِ صد و بیست هزار کشته و چیزی حدود صد و هشتاد هزار سرباز مجروح شده باشد.
حتی زمانیکه صلحی وفاقی روی کار آید و تحریمها کنار روند، سالها طول میکشد تا زخمهای اقتصادیِ ناشی از جنگ مرهم یابند. بدون درنظرداشتنِ خیل عظیم جانبازان آسیبدیدۀ جسمی و روانی، اثرات گرانبار جنگ بر خدمات عمومی کشور دستکم برای نسل آینده محسوس و مخاطرهآمیز است.
جنگ روسیه برای پوتین فرصتی ویژه است و "جنگ ابدی" به اصل سازماندهیِ «پوتینیسم متأخر» بدل گشته است. سیطرۀ سرکوبگرانۀ پوتین برای حفظ قدرت مستلزم آن است که کمترین مخالفت به خیانت تبدیل شود و انتقال گستردۀ منابع به بخش دفاعی ضرورت باشد.
بنا به اخبار آخرین بودجه، هزینههای نظامی در سال آینده تقریباً هفتاد درصد افزایش مییابد تا به سه برابرِ هزینههای ترکیبیِ بهداشت، آموزش و حفاظت از محیط زیست برسد.
پوتین در میدان نبرد میتواند به خود ببالد که شکست نخورده و پیروز است، اما شواهد حاکی از آن است که ضدحملۀ اوکراین اولین خط دفاعی روسیه را در منطقه زاپوریژیای جنوبی درهم شکسته و در خط دوم دفاعی نیز برخی از نفوذیهای محلی را بیرون رانده است. امید کییف این است که نیروهای مهاجم را دونیم کند و دستکم به اندازهای پیش برود که بتواند راههای ارتباط زمینی و راهآهنی که کریمه را به سرزمین اصلی روسیه متصل میکند، گلولهباران کند.
با فرارسیدنِ فصل بارانهای زمستانی معلوم میشود که این اهداف امکانپذیرند یا خیر. اگر اهداف تهاجمی محقق نشوند، مسکو مجال بیشتری برای ایجاد سپر دفاعی، جمعآوری نیروهای بیشتر و امید به کاهش ارادۀ غرب در حمایت مالی از نبرد اوکراین خواهد داشت.
ما نمیدانیم او چه در سر دارد. آیا پوتین واقعاً بر این باور است که روسیه میتواند از دل شکست خود در اوکراین، توفیقاتی به دست آورد یا صرفاً تصور میکند که چارهای جز امیدواری ندارد تا بتواند در مواجهه با دشمنان دوام بیاورد؟ با این حال، از دید پوتین ، صحبت از "جنگ ابدی" واجد "فضیلتی غایی" است، زیرا روحیۀ دشمنان را تضعیف میکند.
ورای همۀ اینها، تجسمِ پیروزی نظامی اوکراین است، به مدد عزم و جهد سربازان اوکراین و برتری تجهیزات غربی؛ هرچند شکافی عمیق بین این پیروزی و صلح پایدار وجود دارد.
حتی اگر همۀ سربازان روسی از اوکراین بیرون رانده شوند -که البته باید چنین شود- ، آنگاه خط مقدم جنگ بهسادگی به مرز ملی منتقل خواهد شد. انگاه روسیه کماکان قادر خواهد بود نیروهای خود را بازسازی کند، هواپیماهای بدون سرنشین و موشکها را به سمت شهرهای اوکراین پرتاب کند و هر کاری انجام دهد تا مانع بازسازی روابط گردد.
بهرغم مدیریت پوتین در کنترل شورش ماه جولای توسط یوگنی پریگوژین، رئیس واگنر و ارتش مزدورش، پرسش بسیاری از نخبگان این است که آیا تبحر خاص حاکم روسیه در مدیریت سیستم از بین رفته است؟ البته مرگ نابهنگام و مشکوک پریگوژین هشدار جدی برای مخالفانی است که قصد دارند او را به چالش بکشند.
درست است که تحریم بر توان دفاعی روسیه اثرگذار است، اما نمیتواند از تشدید قدرت نظامی روسیه جلوگیری کند و اقتصاد نیز با خطر فروپاشی مواجه نیست.
به نظر نمیرسد که تلفات جنگی روسها را از داوطلب شدن برای جنگ منصرف سازد. ستاد کل ارتش روسیه نیز اذعان کرده که نیازی به برنامهریزی برای بسیج نیروهای ذخیره نیست.
پوتین بر جنگ ابدی پای میفشارد اما هیچ جنگی تا ابد نمیپاید. چشمانداز صلح در کرانه است.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: ولادیمیر پوتین سی ان ان جنگ روسیه و اوکراین جنگ ابدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۹۴۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563